جدول جو
جدول جو

معنی سلامت جو - جستجوی لغت در جدول جو

سلامت جو(نَ / نُو نِ / نَ دَ / دِ)
آنکه براه سلامت رود. (فرهنگ فارسی معین) ، صلح جوی و آرامش طلب. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
سلامت جو
عافیت طلب، آرامش خواه، راحت طلب، صلح جو
متضاد: عافیت سوز، مخاطره جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ مَ)
صلح جویی و آرامش طلبی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ کَ دَ / دِ)
آنکه در نظام امور خانه راه اعتدال رود و اسراف نورزد. (فرهنگ فارسی معین). آنکه در نظام امور خانه اعتدال نماید و اسراف نورزد و کفایت شعار باشد. (آنندراج). با اعتدال و صرفه جو و با عقل معاش. (ناظم الاطباء) ، بی خطر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ مَ رَ)
صرفه جویی واعتدال و کم خرجی. (ناظم الاطباء) ، نظم و انتظام در معیشت و امور زندگانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گُ تَ)
ملامت گوینده. آنکه سخنان سرزنش آمیز گوید. سرزنش کننده. ملامتگر:
عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند
ای ملامت گو خدا را رو مبین آن رو ببین.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 278).
و رجوع به مادۀ بعد و ترکیب ملامت گفتن ذیل ملامت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلامت جویی
تصویر سلامت جویی
آرامش طلبی صلح جویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلامت رو
تصویر سلامت رو
آنکه در نظام امور خانه راه اعتدال رود و اسراف نورزد
فرهنگ لغت هوشیار
سرزنشگر، ملامتگر، شماتت کننده، نکوهش گر
فرهنگ واژه مترادف متضاد